داستان ماهی جادویی
این بار با یک داستان به سراغتان آمدیم. داستان ها جذابیت خاصی دارند طوری که خواننده یا بیننده را دنبال خود می کشند. کمتر کسی است که از شنیدن یا خواندن داستان لذت نبرد. اگر این طور بود اینهمه کتاب داستان و فیلم و انمیشین و حکایت و ضرب المثل ساخته نمیشد. بخش زیادی از این ادبیات زاییده تخیل و همان لذتی است که در داستان خوانی وجود دارد. بعلاوه بسیاری از آداب، فرهنگ و درسهای زندگی از طریق همین داستان ها منتقل و آموزش داده می شوند.
پس چرا از همین راه جذاب برای یادگیری زبان انگلیسی استفاده نکنیم؟ تحقیقات زیادی انجام شده که نشان می دهد یادگیری ای که همراه با لذت باشد به مراتب تاثیرگذار تر از شیوه یادگیری است که زمخت و کسل کننده است. بنابراین توصیه میکنم که برای یادگیری زبان انگلیسی، فقط به یک روش اکتفا نکنید. پراکنده خوانی کنید. یعنی خودتان را محدود به یک روش نکنید؛ کتاب بخوانید، فیلم ببینید، آهنگ گوش کنید، فیلم آموزشی ببینید و …
خب برویم سرغ داستان امروز: ماهی جادویی. نکات مهم آن را نیز پس از خود ویدئو می توانید مطالعه کنید.
داستان ماهی جادویی
کلمات و عبارات مهم
ask | 1) پرسیدن؛ 2) درخواست کردن
همانطور که میبینید این واژه دو تا معنی کاملاً متفاوت از هم دارد. معنی اول آن را که حتماً میدانستید چون بسیار رایج تر است. حالا معنی دوم آن را هم یاد بگیریم. در جملات زیر با مثال معنی دوم آن را بهتر می آموزید: ♦ If you need anything, you only have to ask. ♦ Ask John to mail those letters tomorrow. ♦ Karen asked to see the doctor. ♦ She asked her teacher for help. |
jump for joy | از خوشحالی بالا و پایین پریدن، در پوست خود نگنجیدن
اصطلاح قشنگی که به معنی بسیار خوشحال شدن است و میتوانید بجای very happy استفاده کنید تا صحبت تان طبیعی تر و حرفه ای تر شود. مثال: ♦ We jumped for joy when we learned our parents were getting a puppy. ♦ My kids jumped for joy when they found out school was closed today because of snow. ♦ We weren’t exactly jumping for joy at the news. |
watch | 1) تماشا کردن؛ 2) مراقب چیزی بودن، چیزی رو پاییدن
این واژه هم جزو واژه های پرکاربرد است که هر دو معنی آن هم بسیار رایج است. معنی اول آن را احتمالاً میدانستید و حالا با معنی دوم آن هم آشنا بشوید. برای اینکه بهتر در ذهنتان جا بیفتد، چند مثال با معنی دوم ببینید: ♦ Could you watch my bags for me, while I go to the toilet? ♦ Watch he doesn’t run into the road. ♦ Watch your head on the shelf. |
نکات گرامری مهم
صفت برترین
صفت های برترین، صفت هایی هستند: بزرگترین، کوچکترین، بهترین، باهوش ترین و … . در فارسی برای ساخت این صفت ها به آخر صفت “ترین” اضافه میکنیم. به همین صورت در انگلیسی به آخر صفت “est” و قبل از آن the اضافه می کنیم. خیلی مهم است که به یاد داشته باشید که “the” حتما باید همراه با صفت برترین باشد و اینها از هم جدا نیستند. حالا قبل ازینکه سراغ نکته های بعدی برویم، چند مثال ببینیم:
big ⇒ the biggest | tall ⇒ the tallest |
small ⇒ the smallest | fast ⇒ the fastest |
cold ⇒ the coldest | slow ⇒ the slowest |
new ⇒ the newest | high ⇒ the highest |
نکته اول
این روش ساخت صفت های برترین، فقط برای صفتهایی بکار میرود که به اصطلاح یک بخشی هستند. به عبارت ساده تر صفت ما اندازه ش کوچک است. یک بار دیگر به صفت های بالا نگاه کنید. همه شان کوچک هستند., ولی اگر صفت ما بزرگتر شود، یعنی دو بخشی، سه بخشی و بزرگتر باشد، از روش دیگری برای تبدیل آنها به صفت برترین استفاده می کنیم.
استثنای اول
این روش ساخت صفت های برترین، فقط مخصوص صفتهای یک بخشی نیست! اگر صفتی داشته باشیم که شرایط زیر را داشته باشد از همین راه برای ساخت صفت برترین آن استفاده میشود؛ شرایط: 1) دو بخشی باشد، 2) به “y” ختم شود. حتماً باید این دو شرط را باهم داشته باشد. حالا چند مثال میزنم تا ببینید منظور کدام صفت ها هستند.
easy ⇒ the easiest | happy ⇒ the happiest |
lucky ⇒ the luckiest | funny ⇒ the funniest |
pretty ⇒ the prettiest | lazy ⇒ the laziest |
همانطور که میبینید همه آنها دو بخشی هستند و به “y” شده اند. حالا چند مثال:
♦ When he got married, he felt that he was the happiest man ever.
♦ That movie was the funniest of all, I really enjoyed it.
♦ Who is going to be the luckiest winner tonight?
♦ Today’s exam was the easiest one this term.
تعدادی از پرکاربردترین این صفت ها
ugly | friendly | healthy | angry | noisy |
lonley | tidy | silly | heavy | lovely |
استثنای دوم
چند تا از صفت ها هم هستند که کلاً شکلشان تغییر میکند و اصلاً به یک بخشی یا چند بخشی بودن آن صفت ارتباطی ندارد. آن صفت ها اینها هستند:
خوب بهترین | good ⇒ the best |
بد بدترین | bad ⇒ the worst |
دور دورترین | far ⇒ the fathest
یا the furthest |
کم کمترین | little ⇒ the least |
زیاد بیشترین | many ⇒ the most |
استثنای سوم
یک سری از صفت های دو بخشی هم هستند که به دو شکل به صفت برترین تبدیل میشوند، یعنی هم به صورتی که در اینجا توضیح دادیم و هم به روشی که برای تبدیل صفتهای بزرگتر به صفت برترین بکار میرود (که بعداً توضیح می دهیم).
این صفت ها، صفتهایی هستند که عموماً به le، ow و er ختم می شوند، اما فقط اینها نیستند. درواقع باید این سری از صفتها را حفظ کنید و جزو استثنای استثناها هستند!
پرکاربردترین صفتهای این سری را در زیر میتوانید ببینید:
gentle | narrow | clever | simple | common |
cruel | polite | quiet | cloudy | shallow |
مثال:
♦ Longman Dictionary is the commonest dictionary used by English learners.
♦ That is just one example, of the simplest and slightest.
♦ David is the cleverest and bravest man in the world!
♦ Here’s the narrowest part of the river.
♦ She was known to have the gentlest voice.
♦ Today is the cloudiest in the week.
♦ This is the quietest and most expensive of the openers.
♦ This is the politest way to request.
♦ Some people think Hitler was the cruelest man in the world.
نکته دوم
قبل از اینکه توضیح بدم به صفتهای زیر دقت کنید:
wet the wettest | hot the hottest | big the biggest |
thin the thinnest | fat the fattest | sad the saddest |
خب همانطور که میبینید، حرف آخر این صفتها با اضافه کردن “est” دو بار تکرار شده یا به اصطلاح دابل شده است. این قاعده برای صفتهایی بکار میرود که یک بخشی هستند و سه حرف آخر آنها به صورت “حرف بدون صدا+حرف صدا دار+ حرف بدون صدا” است. حروف صدا دار “a, e, i, o, u” و سایر حروف مثل “b, p, k, t, g” حروف بدون صدا هستند. مثلاً صفت wet: حرف بدون صدا “w”+ حرف صدا دار “e”+ حرف بدون صدا “t” پس وقتی به آن “est” اضافه میکنیم، حرف آخرش یعنی “w” دابل میشود.
جمع بندی
ویدئو آموزشی چطور در انگلیسی سفارش غذا بدهیم؟ |
ویدئو آموزشی چطور در انگلیسی ظاهر افراد را توصیف کنیم؟ |
ویدئو آموزشی چطور در انگلیسی تماس تلفنی بگیریم؟ |
اگر سوالی دارید در قسمت کامنت بپرسید. |